بندر عباس بازاریاب

ارائه خدمات تبلیغات و بازاریابی

بندر عباس بازاریاب

ارائه خدمات تبلیغات و بازاریابی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برنامه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ضرورت بازاریابی در نظام بانکی

بانکها اغلب برای موفقیت در ارائه خدمات خود، اقدام به بازاریابی میکنند. ولی متاسفانه بدلیل عدم آشنایی با بازاریابی بانکی تنها از روندهای سنتی بازاریابی بصورت کاملا پراکنده و بی ارتباط با هدف اصلی بانک بهره می برند. بازاریابی بانکی، در واقع رویه ها و برنامه های بازاریابی را سمت و سو می بخشد و بستر مناسبی را برای سایر فعالیتهای بازاریابی ایجاد میکند و شامل فعالیتهایی است که برای ایجاد، حفظ یا تغییر طرز فکر یا رفتار مخاطبین، نسبت به بانک انجام می گیرد.
بانکها می کوشند با بهره گیری از روابط عمومی یا استفاده از برنامه های تبلیغاتی، تصویر ذهنی خود را ارتقاءبخشند. با این توصیف «بازاریابی در بانک، مستلزم برآورد و ارزیابی تصویر ذهنی کنونی مشتریان از سازمان و تهیه برنامه های بازاریابی برای بهبود آن است». اولین گام در ارزیابی تصویر ذهنی مشتریان، تحقیق درباره تصویر ذهنی کنونی افراد جامعه نسبت به شعب بانک است. افراد مختلف ممکن است از یک بانک، ذهنیت های متفاوتی داشته باشند. یک شعبه از بانک نیز ممکن است از تصویر ذهنی جامعه درباره خود راضی باشد یا به این نتیجه برسد که در این زمینه کاستی هایی وجود دارد که باید برطرف گردد.
برای مثال بانکها می توانند به کمک تحقیقات بازاریابی، تصویر ذهنی مشتریان خود را ارزیابی کنند و از نتیجه بررسی های بعمل آمده، از میزان دوستانه بودن خود با مشتریان، اطمینان بیشتری کسب نمایند. بانک طبعاً باید در مقابل این نتایج نیز عکس العمل مناسبی از خود نشان بدهد.
البته بانک در ابتدا باید تصمیم بگیرد که می خواهد در نزد افراد جامعه به چه تصویر ذهنی دست یابد. مثلاً فرض کنید بانکی به دنبال کسب تصویر ذهنی است که او را به عنوان سازمانی بشناسند، دوستانه، ارائه کننده خدمات اختصاصی، مشتری گرا، بزرگ، مطمئن و کاملاً بدون عیب. در این مرحله بانک باید یک برنامه بازاریابی دقیقی را تهیه کند که به کمک آن بتواند تصویر ذهنی فعلی و واقعی خود را به تصویر ذهنی مطلوب تبدیل کند. در واقع از این مرحله به بعد است که باید دقت وظرافت را در بیان اصول و مفاهیم بازاریابی مد نظر قرار دهد و به اجرای اصول و مفاهیم بازاریابی داخلی و بازاریابی متقابل بپردازد. فرض کنید در وهله نخست بانک در صدد است که ذهنیت جامعه را به این سمت سوق دهد که این بانک، مؤسسه ای دوستانه و ارائه کننده خدماتی اختصاصی است، لذا، باید تحویلداران و کارکنانی را که با مشتریان ارتباط دارند، آموزش دهد تا با مشتریان صمیمی تر برخورد نمایند. پس از اینکه اطمینان حاصل کرد که در زمینه معیارهای ذهنی مهم به هدف خود یعنی بهبود عملکرد دست یافته است، می تواند با تهیه برنامه های بازاریابی این تصویر ذهنی جدید را به مشتریان انتقال دهد. همچنین می تواند با استفاده ازابزارهای روابط عمومی بعضی از فعالیتهای عمومی را برعهده بگیرد. مثلاً مدیران خود را برای ایراد سخنرانی برای صاحبان صنایع و گروههای اجتماعی ترغیب کند. همچنین در مورد تامین مالی خانوارها، سمینارهای عمومی دایر کند و بالاخره اطلاعات خبری ارزشمندی درباره فعالیتهای بانکی خود منتشر کند.
تبلیغ برای ایجاد تصویر ذهنی مثبت، ابزار عمده ای است که شرکتها برای بازاریابی خود از آن بهره میگیرند. بانکها نیز برای ایجاد یک ذهنیت مطلوب از این روش بهره می برند. آنها همچنین از این نوع تبلیغ برای مقابله با وضعیتهایی استفاده می کنند که احتمالاً تصویر ذهنی مشتریان از بانک مخدوش شده است. تلاشهای بازاریابی یک بانک، فقط در صورتی با موفقیت همراه است که این سازمان به طور واقعی همگام با تصویر ذهنی مطلوب خود حرکت کند. در صورت عدم تناسب واقعیت با تصویر ذهنی، با هیچ بودجه تبلیغاتی و برنامه روابط عمومی نمی توان مردم را در بلند مدت قانع کرد. یک بانک باید هر از گاهی بازار مخاطب خود را تحت بررسی قرار دهد، تا مطمئن شود فعالیتهای بازاریابی خود (در جهت بهبود تصویر ذهنی سازمان)، در راستای اهداف سازمان بوده است یا خیر.

تعیین خط مشیهای بازاریابی بانک
در این مرحله سعی می شود بانکهائی را که علائم رقابتی شدن، را شناسایی کرده اند و خود را نیازمند برنامه و خط مشی های بازاریابی می دانند مد نظر قرار دهیم. چرا که بانک پیشاپیش خود را تجهیز کرده و با استفاده از شیوه های جدید بازاریابی خدمات آماده مقابله با رقبا می شوند.
وقتی در ارائه خدمات از شیوه های بازاریابی سنتی استفاده می شود بر میزان دشواریهای سازمان بشدت افزوده می گردد، لذا بازاریابی خدمات بانکی، امروزه به چیزی بیش از بازاریابی سنتی نیاز دارد.
براساس درک درست و بکارگیری اصول علمی بازاریابی، در واقع در راستای برنامه ها و خط مشی های سازمان حرکت نموده ایم. بازاریابی با یک عقیده شروع می شود و آن اینکه کارکنان در صف اول سازمان قرار دارند و به عنوان یک بازار داخلی هیچ فرقی با مشتریان خارجی سازمان ندارند چرا که جزء مهمترین عوامل موفقیت سازمان مطرح می باشند. با این وصف در بانک، تحویلداران و کارکنانی که با مشتریان ارتباط دارند باید بخوبی آموزش داد و کلیه کارکنان ستادی خود را ترغیب کرد که به صورت گروهی با هم همکاری کنند. براین اساس به واحد بازاریابی نباید صرفاً اکتفا کرد، در حالی که دیگر قسمتهای بانک به راه قبلی خود ادامه دهند.
بنابراین بازاریابی واقعی یعنی آگاهی نسبت به آن چیزی که باید ارائه شود، نه فروش آن چیزی که ارائه شده است. بانکها از طریق شناخت نیازهای مشتریان و ارائه راه حلهای لازم برای برطرف کردن این نیازها، رهبری بازار را به دست می آورند و این امر فقط با نوآوری و ارتقاء کیفیت خدمات تحقق می یابد. در صورت عدم تحقق این شرایط مسلماً شیوه ارائه خدمات و کیفیت آن کارا نخواهند بود، چرا که امروزه بازاریابی با امور اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بصورت همه جانبه، ارتباطی قوی و معنی داری یافته است. بطوری که سیستم های بازاریابی، نیازها و خواسته های افراد را پیش بینی و آنها را ارضاء می نماید. از زمانی که بازاریابی بصورت یک سیستم مطرح شد اولین مقوله ای که مطرح است لزوم تحقیقات بازاریابی برای شناسایی نیازها، عادات، رسوم، خواسته های مشتریان و همچنین شبکه های توزیع یا عوامل ارائه خدمات می باشد.
بدیهی است در چنین شرایطی، بازاریابی باید طیف وسیعی از فعالیتهای تحقیقاتی، طراحی خدمات ، تدارکات، توزیع و خدمات پس از فروش را در بر گیرد. نگاهی به فعالیت بانکهای بزرگ جهان نشان می دهد که ارائه دهندگان خدمات بانکی برای دستیابی به موفقیت، به طور سازمان یافته و هماهنگ عمل می نمایند و از تجارب دیگر سازمانهای موفق دنیا بهره می گیرند و با دقت بیشتر در کلیه مراحل طراحی محصول یا خدمت، تولید و توزیع آنها کوشش می کنند، تا سهم بزرگتری از بازار را به خود اختصاص دهند.

جایگاه بازاریابی در ساختار تشکیلاتی
موقعیت و جایگاه بازاریابی در ساختار تشکیلاتی بانک به مراحل تکامل فعالیتهای بازرگانی آن ارتباط دارد. در یک جامعه سنتی که فعالیتهای بازرگانی تکامل نیافته است هدف نهایی یک بانک فقط کسب سود است. در این حالت خدمات بدون توجه عمیق و همه جانبه نسبت به نیازهای مشتریان ارائه می شود و طبیعتاً چون تعداد رقبا نیز محدود است، بدون اینکه مساعی سازمان یافته و همه جانبه ای لازم باشد، خدمات ارائه می شود و سود حاصل می گردد. در این شرایط یا واحد بازاریابی در ساختار تشکیلاتی سازمان وجود ندارد، یا اینکه بصورت واحد یا دایره کوچکی زیر نظر مدیریت برنامه ریزی اداره می شود.
به تدریج که رقابت حادتر و فشرده تر می شود برای تحلیل سود یا ارائه خدمات بیشتر، کوشش های سازمان یافته ای لازم است و بانک در می یابد، که واحد بازاریابی سنتی نمی تواند نیازش را تامین نماید. در این شرایط ایجاد بازاریابی به صورت یک مدیریت و همتراز با مدیریت های میانی مطرح می گردد و فعالیتهایی نظیر تحقیقات بازاریابی، تبلیغات پیشبرد فروش، اعطای اعتبار و ایجاد رابطه با عوامل شبکه ارائه کننده خدمات اهمیت پیدا می کند. در این تحولات، موقعیتی پیش می آید که مدیران بانک در می یابند بازاریابی باید به عنوان یک حوزه معاونت همتراز با معاونت اداری، مالی، تحقیق و توسعه یا طرح و برنامه در نمودار سازمانی دیده شود. در این موقعیت اداره بازاریابی دارای وظایف استراتژیک می باشد او باید اهداف بلند مدت بانک را از نظر نوع فعالیت، مشخصات، بازار هدف، مشتریان بالقوه و بالفعل و … شناسایی و برای دستیابی به آن اهداف، برنامه های کوتاه مدتی را طراحی و اجرا نماید.

نتیجه گیری
دیگر صرفاً درک مشتریان کافی به نظر نمی رسد. در دهه های قبل بانکها در مورد مشتریان خود نگرانی زیادی نشان نمی دادند، چون تقریباً اکثر بازارها در حال رشد بودند. اما امروز به این حقیقت پی برده اند که کسب سود فقط از طریق جلب توجه مشتریان و سهم بازار بالاتر امکان پذیر است. نتیجه آنکه بانکها هیچ چاره ای ندارند، جز اینکه «تصویر ذهنی مثبت» خود را توسعه دهند. آنها باید همان کوشش را که برای درک نیازهای مشتریان خود به کار می برند، برای ارزیابی تصویر ذهنی مشتریان خود نیز به کار برند.
بانکهایی که تحت مفهوم بازاریابی عمل می کنند، برای موفقیت باید خدماتی را به مشتریان ارائه نمایند که بهتر از رقبا نیازهای آنان را برآورده سازند. بنابراین خط مشی های بازاریابی باید، نه فقط نیازهای مشتریان هدف، بلکه خط مشی های رقبا را مد نظر داشته باشند. همچنین بانکها بایداهداف، نقاط قوت و ضعف، خط مشی ها و الگوهای واکنشی خود را مورد ارزیابی قرار دهند و ارزیابی تصویر ذهنی مردم از شعب بانک و تعیین خط مشی های بازاریابی بانک و تعیین جایگاه بازاریابی در ساختار تشکیلاتی در اولویتهای اولیه کاری خود تنظیم نمایند.

  • علیرضا علیپور
  • ۰
  • ۰

طرح کسب کار


طرح کسب و کار چیست؟

در کشور های توسعه یافته هنگامی که یک مجموعه یا فرد اقدام به راه اندازی یک شغل چه به صورت انفرادی و چه به صورت یک مجموعه می نماید، ضمن ارائه یک تعریف جامع و کامل از شغل مورد نظر، تمامی جوانب را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهد، بدین ترتیب آینده شغل از هر نظر تضمن خواهد شد. به همین دلیل نرخ ورشکستگی مشاغل در این کشور ها بسیار پایین است. در صورتی که در کشور ما مشاغل خرد چندان پایدار نیستند و این بدان دلیل است که از قبل مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته اند.

نتایج مطالعات و تجربیات درازمدت نشان داده است که بهترین راه حل برای جلوگیری از افت و ورشکستگی زودرس در بخش مشاغل خرد و متوسط، پیش بینی تمامی مراحل و قسمت های یک شغل می باشد. در این راستا متخصصین امر به یک تعریف واحد رسیده اند و آن طرح کسب و کار(Business Plan) می باشد. مهمترین بخش مطالعه و ایجاد مشاغل تعریف طرح کسب و کار می باشد. در یک طرح کسب و کار تعریف کاملی از شغل ارائه شده و دلایل تمایل به راه اندازی، مسائل مدیریتی، مالی، بازرگانی....بیان می شود.

در واقع برنامه کسب و کاربه عنوان ابزاری برای پیش‌بینی و مدیریت بهتر کسب‌ و کارهای موجود و یا جدید می‌باشد. این کار از طریق توجه به اولویت‌ها، نظارت و ارزیابی پیشرفت کار و کمک به دستیابی اهداف از پیش تعیین شده صورت می‌گیرد. اینچنین طرحی، کارآفرینان را قادر می‌سازد تا در مراحل مختلف کسب‌ و کار آمادگی‌های لازم را برای پیشبرد برنامه‌ها به دست آورند.

یک طرح کسب ‌و کار نوشته‌ای توصیفی و جامع در مورد کسب‌ و کار یک موسسه است. این طرح حاوی گزارشی دقیق در خصوص تولیدات یا خدمات شرکت، روش‌های تولید، بازار و مشتریان، راهبرد بازاریابی، منابع انسانی، تشکیلات، نیاز به زیرساخت‌ها و تأمین نیازهای مالی، منابع تأمین مالی و نحوه استفاده از آنها می‌باشد. مطالعات نشان می‌دهد افرادی که بدون مطالعه و تنظیم طرح کسب‌ و کار (Business Plan) اقدام به کار می‌کنند، در مقابله با مشکلات و افت و خیزهای اقتصادی و بازار کار توان کمتری دارند و لذا احتمال ورشکستگی و عدم موفقیت‌شان زیاد است. طرح های کسب و کار را می توان به اشکال گوناگونی تهیه کرد در واقع با توجه به اندازه کسب و کارها می توان طرح های مختلف نوشت. یک فرمت غالب یا محتوایی که همه موارد را پوشش دهد وجود ندارد. نوع طرح کسب و کار بستگی به این مسئله دارد که چه استفاده ای از آن به عمل خواهد آمد و موقعیت دقیق کسب و کار شما چیست. هر بخش یک طرح کسب و کار نماینده یک بخش از سازمان است که در کنار هم نمای کلی سازمان را نمایش می دهند. بسته به نوع فعالیت، مقاصد و اهداف نوشتن طرح کسب و کار، بخش یا بخش هایی بیشتر پرداخته و یا حذف می شود.طرح کسب و کار

  • علیرضا علیپور
  • ۰
  • ۰

 وقتی می خواهید به هدف مشخصی در زندگی خود دست یابید ،می توانید دنبال شخصی بگردید که نتیجه مطلوبی از کرده هایش گرفته باشد. شما با تحقیق درباره ی او به منظور پیدا کردن راه کارهایی برای رسیدن به هدفتان ، از او الگو می گیرید و آنها را در کار و زندگی پیاده می کنید . 
- اگر مانند برترین ها بیاندیشید سر انجام شما نیز جزو آنها خواهید بود وگرنه هرگز به آن اهداف نمی رسید ،چون به مرور زمان همانی می شوید که دائماً به آن فکر می کنید . 
- چیزی که باعث ایجاد تمایز بین فروشندگان ماهر و متوسط می گردد ،تفاوت های ناچیز میان استعداد های آنهاست. 
.تفاوت استعداد های کوچک در موضوعات مهم موجب به وجود آمدن تفاوت های عظیمی در بخش نتیجه دهی می گردد . 
ابتدا توانایی خود را سنجیده و سپس استعدادتان را پرورش دهید.  در صورتی که استعداد خود را در دو زمینه "بررسی زمینه فکر و نظر گاهی معاملات ، توجه به جنبه اصولی و تکنیکی این امر"پرورش دهید 
خود به خود فروش و اعتماد به نفس شما افزایش می یابد . 
برای آمادگی و تمایل نسبت به شغلتان احتیاج به پول و موفقیت دارید . اینکه حقوق مناسب دریافت کنید و یا در آمد بیشتری بدست آورید ،موفقیتتان را تایید می کند ،و توقع این را داشته باشید که بابت تلاش و موفقیتی که بدست می آورید از شما تقدیر شود . 
محققان تعیین کرند که بین کم درآمدان و پر درآمدان تنها یک فرق جزئی وجود دارد .توانایی و استعداد اینگونه افراد تقریباً یکسان است .همه آنها از فرصتها و امکانات مشابهی برخورداردند ،اما فروشندگان پر درآمد تصمیم به کسب درآمد بیشتر دارند . 
ولی "چگونگی" این اتفاق مهم است . 
مهم ترین خصیصه لازم برای موفقیت در بازاریابی خوش بینی است ،آنها به طبع انتظاراتی بالا در زمینه موفقیت دارند . به امید موفقیت ،بیشتر از افراد عادی دست به عمل می زنند .البته حق مسلم این افراد است که بیشتر موفقیت را تجربه کنند . 
آنها بیش از دیگران در پی مشتری خوب اند و موفقیت خود را حتمی می پندارند ،چون در سایه خریداران ممتاز است که فروش افزایش میابد . 
زمانی که فروش افزایش یافت ،اعتقاد به جستجوی مداوم نیز در این افراد افزایش میابد . با گذشت زمان این پیشرفت به شکل یک عادت ناگزیر در خواهد آمد و به این ترتیب کسب و کار بازاریاب و موفقیت شخصی وی تضمین خواهد شد . 
در زیر بیست و یک اصل اولیه و اساسی لازم در امور معاملاتی معرفی می شوند ،هر یک از این استراژدی ها مورد آزمایش قرار گرفته و مفید بودنشان تایید شده است . 
هر کدام از این افکار قادرند به تنهایی میزان فروش و درآمد شما را به مقدار قابل توجهی افزایش دهد . 
1)تکامل طلب باشید 
2) طوری رفتار کنید که گویی نا موفق بودن برای شما معنایی ندارد 
3) از دل و جان به بازاریابی بپردازید 
4)خود را مانند افراد کاملاً ماهر قلمداد نمایید 
5)برای شرکت در ملاقات با خریداران به طور کاملاً بی نقصی آماده شوید 
6)هرگز از یادگیری منصرف نشوید 
7)مسئولیت نتیجه ی کار را به عهده بگیرید 
8)در مسائل پایه به کمال برسید 
9)روابط بلند مدتی برقرار کنید 
10)در عرصه بورس و اوراق بهادار تخصصی کسب نمایید 
11)در برابر هر مشتری روش آموزشی را به کار برید 
12)در نظر هر شخصی به عنوان فردی کاملاً مطمئن و درخور باور جلوه کنید 
13)اعتراض ها را با تاثیر گذاری برطرف نمایید 
14)قیمت ها را با مهارت بررسی کنید 
15)بدانید که چگونه باید معامله را به سرانجام برسانید 
16)حتّی یک دقیقه از وقتتان را تلف نکنید! 
17)قانون 20/80 را در همه موارد پیاده کنید 
18)مخروط فروش را بدون هیچ گونه کاستی نگه دارید 
19)هدف خود را از انجام معاملات روشن کنید 
20)محیط اطرافتان را استادانه اداره کنید 
21)هفت رمز موفقیت را به کار ببندید((...)) 

در هر شرایطی که باشید سطح عملکرد خود را بالا ببرید 
و این موضوع را به حالت قانونی برای خود درآورید.مهر 
شخصیت خود را بر همه چیز ثبت کنید تاکیفیت برتر نشان 
شما باشد. 
ادیسون سویت ماردن 
کسانی که در زمینه مسائلی نظیر خوش بینی و نتیجه نهایی،توقعات بالایی دارند،انسان هایی مصمم اند. هر چقدر که خوش بین باشند به همان  نسبت حریص  و مصمم تر خواهند بو د . به همین دلیل خواستن  یکی  از علائم آشکارخوش بینی می باشد و چه در عرصه بازار و چه در زمینه های دیگر به موفقیت می انجامد. در تعیین  هدف ،جسارت و ثبات چنان  مهم است که این عامل به تنهایی نیز قادر است تمامی موانع را از سر راه شما بردارد. 
پس تصمیم بگیرید بین برترین های عرصه کاریتان برای خود جایی باز کنید و سپس به سمت این هدف حرکت کنید. 
انسان های مصمم درضمن فروش چنین ویژگی هایی دارند: 
آن ها رویا های بزرگی دارند ،هدفهای والایی دارند،آنان استعداد خود را در حدی می بینند که بتوانند بهترین کار ها را در حیطه شغلی خود انجام دهند. 

شجاعت،سر سختی نشان دادن در برابر ترس و او را تسلیم خود ساختن است نه انکار وجود ترس 
مارک توین 
ترس،دو دل بودن و شک و شبهه همیشه بزرگترین دشمن موفقیت و خوشبختی بوده است . 
در طی مسیری که شما را تا موفقیت سوق می دهد دو بیم عمده مانع ایجاد می کند : 
1-ترس از عدم موفقیت و باخت 
2-ترس از انتقاد و عدم پذیرش از طرف دیگران 
روزگاری" گلین فورد"هنر پیشه معروف گفته است :"اگر دست به انجام آنچه می ترسید و شما را می ترساند نرنید این ترس شروع به کنترل زندگی شما خواهد نمود." 

  • علیرضا علیپور
  • ۰
  • ۰

انواع مدیریت

مدیریت در سازمان‌های بزرگ معمولاً از سه سطح برخوردار است:

  1. مدیریت عملیاتی (سرپرستی)
  2. مدیریت میانی
  3. مدیریت عالی

مدیریت عملیاتیویرایش

برنامه عملیاتی نوعی برنامهٔ تفصیلی و کوتاه‌مدت است که موجب مراجعه کمتر زیردستان به مدیران جهت کسب تکلیف و همچنین کم کردن مراجعهٔ مدیران به کارکنان جهت نظارت بر عملکرد آنان می‌باشد. مدیران رده عملیاتی بیشتر وقتشان را با زیردستان، مقداری از آن را با همکاران و اندک زمانی را با مافوق‌ها یا خارج از سازمان می‌گذرانند.

مدیریت میانیویرایش

مدیران میانی به‌طور مستقیم به مدیران رده بالا گزارش می‌دهند. کارشان مدیریت بر سرپرستان است و نقش حلقه واسط را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند. بیشتر وقت مدیران میانی به تحلیل داده‌ها، آماده کردن اطلاعات برای تصمیم‌گیری، تبدیل تصمیم‌های مدیریت به پروژه‌های معین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی اختصاص می‌یابد. مدیران  میانی برنامه‌ریزی‌های میان مدت نموده و برای اظهارنظر مدیریت عالی، برنامه‌های جامع و بلندمدت آماده می‌نمایند.

مدیریت عالیویرایش

استراتژی‌ها و خط مشی‌های سازمانی توسط رئیس سازمان، مدیر کل و معاونین تدوین می‌گردند. مدیری که  در نقش‌های عملیاتی و میانی بوده می‌تواند به مدیریت عالی راه یابد. بخش اعظم کار مدیران عالی از نظر پویایی و مشغله نظیر کار مدیران عملیاتی می‌باشد. تصمیمات استراتژیک، جامع و بلندمدت در این سطح انجام می‌گیرد.

  • علیرضا علیپور
  • ۰
  • ۰
راهکاری برای درامد زدایی
آیا میدانید با همین گوشی های موبایل میتوانید روزانه بیشتراز۵۰۰۰۰۰تومان درآمد داشته باشید این روش یکی ازدردسترس ترین روشهایی برای همه کسانی که حداقل یک پیام رسان روی گوشی شان دارند.
  • علیرضا علیپور