فواید تقسیم بازار
در صورتی که بخشبندی بازار توسط یک شرکت به خوبی انجام شده و به خوبی به کار گرفته شود، فواید زیادی را متوجه شرکت خواهد کرد؛ از جمله:
تسهیل انتخاب بازار هدف: از آنجا که بخشبندی بازار نیازمند شناسایی دقیق مشخصات گروههای موجود در بازار است، لذا آشنایی با این خصوصیات انتخاب بین آنها را برای شرکت تسهیل میکند.
افزایش سودآوری: گاهی امکان افزایش قیمتها در ازای ارائه خدمات جدید برای کل بازار میسر نیست. در این حالت تعریف بخشهای خاصی که مشتاق استفاده از خدمات جدید هستند، میتواند راهگشا باشد.
شکلدهی به نیازها: بخشبندی به شرکت کمک میکند تا بتواند نیازهای جدیدی را در گروههای خاصی از مشتریانش برانگیزد و همچنین پیشبینی بهتری از آینده آن بخش داشته باشد.
ایجاد نوآوری: توجه به کل بازار بهصورت یکجا باعث میشود خصوصیات آن بهطور کلی و بدون جزییات در نظر گرفته شود. اما تجزیه بازار به بخشهای کوچکتر این جزئیات را برجسته کرده و موجب میشود شرکت در ارائه محصولات و خدمات مطابق با این خصوصیات فعالتر شده و دست به نوآوریهایی برای برآورده کردن آنها بزند.
افزایش کارایی بازاریابی: از آنجا که منابع هر شرکتی دارای محدودیت است، لذا تعریف دقیق نیازهای مشتریان و انجام فعالیتهای بازاریابی مطابق با آن الزامی است. بخشبندی بازار یکی از راههایی است که باعث میشود منابع بازاریابی شرکت در مسیر صحیح آن مصرف شود.
سودمندی مشتریان: ارائه محصولات کاملتری که مطابقت بیشتری با نیازهای مشتریان داشته باشد، نه تنها به نفع شرکت است، بلکه نفع مشتریان را نیز در پی خواهد داشت. مطابقت محصول با علایق مشتریان نیز نیازمند بخشبندی بازار و آشنایی بیشتر با خصوصیات مصرفکنندگان است.
رابطه پایدار با مشتری: از آنجا که نیازهای مشتریان در طول زمان تغییر میکند، بخشبندی بازار به تولیدکننده کمک میکند که از نزدیک در جریان این تغییرات باشد و محصولات خود را متناسب با نیازهای جدید آنها ارائه کند.
افزایش در سهم بازار: بهدست آوردن سهم بالای بازار یکی از فواید مستقیم و مهم تقسیم بازار محسوب میشود. از آنجا که تقسیم بازار باعث میشود بخشهای خاصی از بازار برای تولیدکننده دارای اولویت باشد، لذا تمرکز تولیدکننده در آن بخش موجب افزایش سهم وی از آن بخش و کل بازار میشود.
سطوح مختلف تقسیم بازار
تقسیم بازار میتواند در چند سطح مختلف صورت گیرد. در واقع هر شرکتی با توجه به نیازهای خود سطحی از تقسیم بازار را انجام میدهد. معمولاً 4 سطح مختلف تقسیم بازار مطرح میشود که در شکل 1 نشان داده شده است. در بازاریابی انبوه، در واقع هیچ گونه تقسیم بازاری صورت نگرفته و بازار هدف یک شرکت بهصورت یک کل در نظر گرفته میشود. این حالت معمولاً زمانی رخ میدهد که یک شرکت رقیبی نداشته و نیازی به تقسیم بازار و شناسایی نیازها و خصوصیات مشتریان خود نمیبیند. همچنین ممکن است یک شرکت دارای مشتریان خاصی باشد که تقسیم بازار در مورد آن مصداق نداشته باشد.
در بازاریابی بخشی، بازار بر اساس برخی نیازهای همگن اجزای آن، به چند قسمت تقسیم میشود. در این حالت برخی گروههای خاص در بازار که دارای خصوصیات مشخصی هستند شناسایی شده و متناسب با آنها محصول و خدمت ارائه میگردد. در واقع مرحله اولیه تقسیم بازار از بازاریابی بخشی شروع میشود.
در بازاریابی موقعیتی، بخشهایی در نظر گرفته میشوند که پتانسیل فراوانی برای شرکت در آنها وجود دارد و بازار هدف سایر شرکتها قرار نگرفتهاند. در واقع در این مرحله، بازار با دقت بیشتری تحلیل میشود و علاوه بر خصوصیات بارز گروههای موجود در بازار، خصوصیات سایر اجزای بازار نیز که امکان تبدیل به مشخصه یک بخش را دارد، مد نظر قرار میگیرد. لذا در این مرحله معیارهای تعیین صحیح گروههای بازار مهمتر شده و فواید تقسیم بازار موفق، بیشتر نشان داده میشود.
آخرین و عمیقترین سطح تقسیم بازار عبارت است از بازاریابی خرد که در آن شرکت، خصوصیات منحصربهفرد همه مشتریان را در نظر میگیرد و علایق و ترجیحات آنها را در تعیین بخشهای بازار دخیل میکند. تفاوت این نوع بخشبندی با حالت ایدهآل بازاریابی که در آن محصول مطابق با نیازها و علایق تکتک مشتریان تولید میشود، در این است که در اینجا شناسایی علایق مشتریان برای ایجاد بخشهایی صورت میگیرد که محصول مطابق با خصوصیات مشترک اعضای آن تولید میشود. در واقع، در اینجا جزییات مد نظر شرکت برای ایجاد بخشها بسیار بیشتر و عمیقتر است، اما همچنان بخشبندی بازار صورت میگیرد.